عیاران طبقهای از افراد سیستان بودند که اصول اخلاقی و مبارزاتیِ به خصوصی را انتخاب کرده و یاری رساندن به ضعیفان را حرفه خود ساخته بودند. عیاران گروهی بودند که طرفدار جوانمردی و بخشش و کمک به مستضعفان بودند و کسانی را که ظالم تشخیص میدادند را را بدون اعتنا به قوانین حاکم مجازات میکردند و اموال آنان را میان افراد بخشش و تقسیم می کردند.
عیاران یا جوانمردان
عیار به معنای زیرک، چالاک ،حیله گر و جوانمرد آمدهاست. عیاری به نوعی از تربیت قدیم بوده و از اواخر قرن دوم هجری وجود داشتهاست. عیاران اصول و روشهای مخصوصی در زندگانی داشتهاند که کم کم با تصوف آمیخت به صورت جوانمردی درآمد.
عیاران یا جوانمردان یا فتیان طبقه ای از طبقات اجتماعی ایران را تشکیل می دادند مشکل از مردم جلد و هوشیار از طبقه همه مردم که رسوم و آداب و تشکیلاتی خاص داشته اند و در هنگامه ها و جنگها خودنمایی می کرده اند. این گروه بیشتر دسته هایی تشکیل می داده اند و بعضی اوقات بیاری امرا یا گروه های مخالف آنان برمی خاسته اند و در زمره لشکریان ایشان می جنگیده اند . در عهد بنی عباس شمار عیاران در بغداد سیستان و خراسان بسیار شد.
اغلب گروه های عیاران پیشوایان و رئیسانی داشتند که به قول مولف تاریخ سیستان آنان را (سرهنگ ) می نامیدن. عیاران افراد جنگجو و شجاع و جوانمرد و ضعیف نواز بودند. عیاران سیستان در بیشتر موارد با مخالفان حکومت عباسی همدست میشدند و در گروه سپاهیان آنان در می آمدند به طور مثال در قیام حمزه خارجی یکی از سرهنگان عیاران به نام ابوالعریان با او همراه بود دیگر حرب بن عبیده بود که عامل خلیفه اشعث بن محمد بن اشعث را شکست داد .
یعقوب بن لیث صفار از همین دسته بود و به یاری عیاران سلسله صفاری را تاسیس کرد. عیاران جوان مردی پیشه داشتند و به صفات عالی راز نگهداری و دستگیری بیچارگان و یاری درماندگان و امانت داری و وفای عهد آراسته و در چالاکی و حیله نامبردار بودند .
تاریخچه عیاران
پیشینه تاریخیِ عیاران را باید در ایران قبل از اسلام جستجو کرد. چیزی که مشخص است مکتب عیاری مثل مکتب فتوّت یا جوانمردی ریشه در آیینهای پهلوانی در ایران قبل از اسلامی دارند. مرجع اصلی در همه آیینهای پهلوانی قهرمانان اساطیری اند که همیشه در قالب داستانها و افسانهها اصول خود را سینه به سینه رواج میدادهاند.
آئین عیاری و جوانمردی شامل مرّوت، ایثار، فداکاری، یاری مظلومان و بی پناهان، شفقت به خلق، وفای به عهد و بالاخره خودشکنی بود و همه این خصوصیّات بعدها در تصوّف به صورت صفات ممتاز انسان کامل درآمد.
جوانمردان به جز صفات انسانی که داشتند مقیّد به انجام آدابی بودند که معرّف جوانمردی بود. بعد از اسلام که جوانمردان دین اسلام را قبول کردند کم کم طبق مذهب تصوّف بر پایه اسلام و فتوّت استوار شد و آداب جوانمردی در رسوم خانقاهی بین صوفیان رایج و مرسوم شد.
آنچه در فرهنگها درمورد واژه عیار نوشته شدهاست، نشان از آن است که این واژه در برگیرنده مفهوم چالاکی و شجاعت و جوانمردی است. ملک الشعرای بهار معتقد بودند که لفظ عیار همان «اییار» فارسی و «ادییار» پهلوی است. بعضی هم واژه عیار را مترادف دزد و طرار و شبرو دانستهاند، هرچند این نامها بیشتر از طرف مخالفان آنان به آنها داده شدهاست.
از منابع خیلی مهمی که در مورد عیاران دانستنی هایی در اختیار ما میگذارد، «قابوسنامه امیر عنصرالمعالی و سمک عیار فرامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی میباشد.
همان طور در آن کتابها و بعضی کتب دیگر میخوانیم، عیاران به سختی به اصول خود که اصول جوانمردان بود پایبند بودند و هر فردی آن اصول را زیر پا میگذاشت کیفر میدید. اصل و ریشه جوانمردی از نگاه عیاران سه چیز بود: هر چه گویی بکنی و خلاف راستی نگویی و شکیب را کار بندی.
اصول عملی که در طی زندگی خود به کار میگرفتند، عبارت بود از رازداری، راستگویی، یاریِ درماندگان، عفت، فداکاری، استغنا و بینیازی، دوستِ دوست بودن و دشمنِ دشمن بودن، بیباکی و دلیری، دعوی نکردن، بازجست نکردن از کار کسان، پیمانداری، سوگند نشکستن، غمازی نکردن، گشادهدستی.
روزگار صفاریان یعقوب لیث صفاری که خود پیش رسیدن به حکومت ایران عیار بود، درخشش فعالیت عیاران بودهاست.
نجم دایه در مرصاد العباد، عیاری را یکی از مراحل سیر و سلوک شمردهاست و حافظ و مولانا و عطار خصایل عیاران را ستودهاند.